کتاب سرو، سپید... سرخ
کتاب سرو، سپید... سرخ
این کتاب روایتی است از بیست و سه روز از طوفانی ترین روزهای ایران در شهریور ۱۳۲۰ و نقش آفرینی محمد علی فروغی، ملقب به ذکاء الملک: مردی که تا آن تاریخ، علاوه بر سوابق فرهنگی درخشان، سابقه وزارت و نخست وزیری نیز در کارنامه داشت. فروغی به رغم دوری گزینی از عرصه سیاسی، به میدان آمد و با پذیرش دوباره نخست وزیری، سکاندار عبور کشور از مهلکه در غلتیدن به جنگ و تجزیه شد.
«فرشته کنار پدر نشست انگار فرصتی یافته باشد که حرف هایش تأثیری در دل پدر بگذارد. با لحن دوست داشتنی دخترانه ای گفت: پدر، چرا رها نمی کنید؟ دیدن این حال شما برای من سخت است. رها کنید و بگذارید هرچه می خواهد، پیش آید. یک بار فکر کنید شما هر چه توانسته اید، انجام داده اید.
همین یک بار بپذیرید شما همه کار کرده اید و رها کنید.
من همه کار نکرده ام... هنوز نه.»
قسمتی از متن کتاب