کتاب سبکی تحمل ناپذیر هستی
کتاب سبکی تحمل ناپذیر هستی
مادر ترزا با سروصدای زیاد بینیاش را پاک میکرد، در ملأعام دربارهی زندگی شخصیاش با مردم صحبت میکرد و از نشان دادن دندانهای مصنوعیاش لذت میبرد. با مهارت خاصی دندانهایش را با زبان شل میکرد و در وسطِ لبخندی بزرگ، کاری میکرد که دندانهای بالاییاش روی دندانهای پایینی میافتاد طوری که حالتی اهریمنی در چهرهاش ایجاد میکرد.
رفتارش چیزی جز ایما و اشارهای متکبرانه نبود، نوعی رها شدن از جوانی و زیبایی. روزگاری نُه خواستگار داشت که در حلقهای دور او زانو میزدند. با ترس و نگرانی از پاکدامنیاش مراقبت میکرد گویی سعی داشت ارزش جسمش را با حجب و حیایی که به آن میبخشید بیان کند.
صفحه ۴۹