کتاب سال بلوا (جیبی)

 روی جلد کتاب سال بلوا (جیبی)

کتاب سال بلوا (جیبی)


نویسنده: عباس معروفی
ناشر: ققنوس
نوع جلد:شمیز,جیبی
دسته بندی: داستان فارسی
مشخصات بیشتر
متاسفانه این کتاب موجود نیست
درباره‌ کتاب

مادر گفت: «تب و لرز کرده‌ای.» و یک پتوی دیگر دورم پیچید، روی سینه‌ام خم شد. ستاره‌ها گلوله‌های یخ بودند، یا تگرگ درشتی که وقتی می‌بارید، روی تن آدم پهن می‌شد. گفتم: «در اتاق را ببند.»

مادر دستش را روی پیشانی‌ام گذاشت و آونگ ساعت می‌رفت و می‌‌آمد، شاید هم من بودم که می‌رفتم و می‌آمدم.

معصوم می‌گفت چرا نرفتی پیش ملا زلیخا درس دینی بخوانی؟ رقیه دلال گفت ما دین تازه آورده‌ایم، باید تو را هم ارشاد کنیم. رزم‌آرا می‌گفت قبله شما رو به خدا نیست. مثل آونگ ساعت رها  بودم.

معصوم ساعت را بیش از اشیای دیگر دوست داشت. نگاهی انداخت و گفت اَه. باز که این لعنتی بخار گرفته! مه شیشه ساعت لنگریمان را از پشت پوشانده بود. دستمالی برداشتم، صندلی گذاشتم، بخار شیشه را پاک کردم، ساعت روی دوازده بود. معصوم گفت یعنی حالا ساعت دوازده است؟ دوازده شب است یا دوازده ظهر؟ گفتم چه فرقی می‌کند؟ گفت معلوم نیست از کی خوابیده، چرا کوکش نمی‌کنی؟

گفتم چه اهمیت دارد؟

صفحه ۲۱۲


مروری بر کتاب سال بلوا نوشته عباس معروفی را در آوانگارد بخوانید.

مشخصات کامل کتاب
نام کتاب: سال بلوا (جیبی)
نویسنده: عباس معروفی
ناشر: ققنوس
نوع جلد:شمیز,جیبی
دسته بندی: داستان فارسی
تعداد صفحات:342
شابک:9786002783349
شماره چاپ:37
سال چاپ:1402
امتیاز و دیدگاه کاربران
از 5
امتیاز دهید!
شما هم درباره این کتاب دیدگاهتان را ثبت کنید!

هیـچ دیدگاهی برای این کتاب ثبــت نشـده است! اولین دیدگاهتان را بنویسید
هیـچ دیدگاهی برای این کتاب ثبــت نشـده است! اولین دیدگاهتان را بنویسید