کتاب زندگی پس از مرگ
کتاب زندگی پس از مرگ
امروز به خانه مردی دعوت شدم که دیروز درگذشت. او در بیمارستان بستری شده بود تا تحتعمل جراحی کوچکی قرار گیرد. همه اطمینان داشتند که او به سلامت عمل جراحی را پشتسر خواهد گذاشت، در حالی که بعد از جراحی از هوش رفت و جان سپرد.
مرد دیگری که آماده شده بود تا به دفتر کارش برود، از همسرش یک فنجان چای خواست. همسر او به آشپزخانه رفت تا یک فنجان چای بیاورد، اما وقت برگشت شوهرش مرده بود.
زندگی به نخی بسته است و بسیار نامطمئن میباشد. هیچ وقت نمیدانید که مرگ چه زمانی شما را احضار میکند. به هیچ چیز وابسته نباشد. هر چیز را همانطور که پیش میآید، بپذیرید و پیوسته به خدا فکر کنید. بگذارید که فکر خدا در زمینه آگاهی شما در همه اوقات جاری باشد و به این ترتیب گذر شما از قرنیه اثیری سریع خواهد بود.
صفحه 50