کتاب زخم شیر
کتاب زخم شیر
هیچکس هیچچیز دربارهاش نمیدانست. حتا من که از همه به او نزدیکتر بودم. فقط میدانستم که اسمش کَرَم است و بهترین نوازندهی نیجُفتی در کُل منطقهی جنوب. کی بود؟ چهکاره بود؟ پدر و مادرش چه کسانی بودند؟ خوانوادهاش؟ اصلاً زن و فرزندی داشت یا نداشت؟ خانهاش کجا بود؟ خویشاوند و کس و کاری اگر داشت، کجا بودند؟ چطور گذران میکرد؟...هیچکس نمیدانست. اصلاً چه اهمیتی داشت تا کسی این چیزها را بداند؟ مگر او کی بود؟ او هیچکس نبود. آدم یکلاقبای بیکس و کار و بیسواد و بدبختی بود که عاشق نی جفتی بود و توی عروسیها و ختنهسورانها میآمد، نی میزد و مجلس را گرم میکرد و پولی میگرفت و میرفت.
صفحه 113