کتاب روباه
کتاب روباه
معمولاً دو دختر را با نام خانوادگیشان میشناختند، بنفورد و مارچ مزرعه را با هم گرفته بودند و قصد داشتند همه کارها را خودشان انجام دهند میخواستند مرغداری کنند، از فروش طیور اموراتشان را بگذرانند در کنارش ماده گاوی نگه دارند و یکی دو چهارپای دیگر هم پرورش بدهند. متأسفانه اوضاع بر وفق مرادشان نشد.
بنفورد کوتاه قد، ریز نقش نحیف و عینکی بود. اصل سرمایه را او گذاشته بود چون مارچ پول چندانی نداشت یا شاید اصلاً کیسه اش خالی بود. پدر بنفورد که در ایزلینگتون تجارت میکرد به چند دلیل دست مایه اولیه را در اختیار دخترش گذاشت؛ به خاطر سلامتیاش، چون دوستش داشت و چون بعید میدانست که او روزی به خانه بخت برود.