کتاب روایت و روایتگری در سینما
کتاب روایت و روایتگری در سینما
1 عدد
مقدمه
در پنجرهی عقبی هیچکاک (۱۹۵۴) ، قهرمان فیلم جف، در صندلی چرخ دارش محبوس است و در همان حال از پنجرهی خانه همسایههایش را هم میپاید به استثنای چند صحنهی مهم، دوربین به آگاهی و تجربهی بصري جف از رویدادهای داستان متصل میماند. این بدان معناست که دسترسی تماشاگر به داستان محدود است زیرا همه چیز از صافی آگاهی یک کاراکتر عبور میکند یک شب جف از آپارتمان همسایهاش توروالد و همسرش صدای جیغ میشنود بعدتر، توروالد را میبیند که چندین دفعه با چمدانی بزرگ از آپارتمانش خارج میشود و بر میگردد. تماشاگر این رویدادها را از نقطه نظر جف تجربه میکند. اما سر صبح جف خوابش میبرد دوربین از روی او به سمت حیاط پَن میکند و توروالد و زنی را نشان میدهد که از آپارتمان خارج میشوند سپس دوربین دوباره به سمت جف بر میگردد که هنوز خواب است. این لحظهای از روایتگری دانای کل است؛ شکلی از داستانگویی که تماشاگر را نسبت به کاراکتر اصلی در موقعیتی برتر مینشاند.