کتاب راه دور...
کتاب راه دور...
1 عدد
یکی از شادیهای همیشهی من و حتماً خیلی از کودکان غرق شدن در افسانهها و مَتَلها و قصهها و خاطرات و حدیث و حرف و سخن بیپایانِ بزرگترها بود. معمولاً از شاعران و نویسندگان و خیلیها دیده و خواندهام که در مصاحبهها گفتهاند: «پدربزرگ و مادربزرگ روحیهی نوشتن و تخیل و خیالبافی و قصهپردازی را در ما پرورش دادند و تقویت کردند.» برای من اینطور نبود که بزرگترهایم به هدفِ سرگرمی یا آموزش بیایند وقت بگذارند و تربیت کنند. آنها برای هم حرف میزدند، ما هم گوش میدادیم. یکی زود خسته میشد، یکی هم پُرگو بود و تا آخر میرفت.