کتاب دیوان پروین اعتصامی (به کوشش یدالله جلالی پندری)
کتاب دیوان پروین اعتصامی (به کوشش یدالله جلالی پندری)
دستِ من بَستی برای یک گلیم / خود گرفتی خانه از دستِ یتیم
مَن رُبودم موزه و طَشت و نمد / تو سیهدل مَدرک و حُکم و سَند
دُزدّ جاهل، گَر یکی اِبریق بُرد / دُزدّ عارف، دفترِ تَحقیق بُرد
دیدههای عَقل، گَر بینا شوند / خود فروشان زودتر رُسوا شوند
دُزد زَر بَستند و دُزدّ دین رهید / شَحنه ما را دید و قاضی را نَدید
من بِه راهِ خود نَدیدم چاه را / تو بدیدی، کج نکردی راه را
میزدی خود، پُشتَ پا بَر راستی / راستی از دیگران میخواستی
دیگر اِی گندم نمایِ جُو فروش / با رِدای عُجب، عیب خود مپوش
چیرهدستان میربایند آنچه هست / می بُرند آنگه زِ دُزدّ کاه، دست
در دِل ما حِرص، آلایش فزود / نیّتّ پاکان چِرا آلوده بود
دُزد اگر شب، گَرم یغما کَردن است / دُزدیِ حُکّام، روزِ روشن است
حاجت اَر ما را زِ راهِ راست بُرد / دیو، قاضی را بِه هرجا خواست بُرد
صفحه ۱۹۳