کتاب دفتر مطالعات تئاتر (۲)
بازیگر و واقعیت
هر چقدر هم نگاهمان، به «نظر عموم»، به صدای مردم، محتاطانه و نقادانه باشد، ظن، غریزه و قضاوتهای انبوه خلق، علىالاصول هستة قابلاتکا و درخور توجهی دارند که صد البته اطرافش را لایة ضخیمی از کممایگی و پندارهای باطل پوشانده است؛ با این حال در قلمروی دین، سیاست، اندیشه و اخلاق، این هسته همیشه چیزی اساساً درست ادراک میشود. فقط در یک حوزه است – حوزهای که حتی در دسترستر از باقی حوزهها هم بهنظر میرسد - که گویا قضاوت مردم عام، بهقولی، ازسوی همة خدایان کنار گذاشته شده است و دقیقاً از بنیاد کاملاً نابسنده در نظر گرفته میشود: در حوزه هنر. در اینجا شکافی عریض و نپیمودنی نظر اکثریت را از بصیرت و بینش نسبت به مسائل اساسی ]آن حوزه[ جدا کرده است و تراژدیِ عمیقِ اجتماعیِ هنر در همین مغاک قرار دارد.
گئورگ زیمل
ترجمه کیوان سررشته