حقيقتاً من نویسنده نیستم. حالا ممکن است بعضی از دوستان از روی لطف و محبتی که به من دارند این عنوان را برای من به کار می‌برند، ولی حقیقتاً من به عنوان یک نویسنده، یک نویسنده کلاسیک حالا چه در عرصه نمایش، تئاتر و یا شاخه‌های دیگری از نویسندگی، تجربه حرفه‌ای ندارم. البته در زمینه شعر یک مقداری کارهایی انجام داده‌ام. ولی خب هیچ وقت فرصت نشد که اینها را چاپ کنم. حالا شاید در آینده فرصتی پیش بیاید و این کار را بکنم. اگر اجازه بدهید این جا یک توضیحی را هم اضافه کنم، ممکن است در بخش کارها و نمایش‌هایی که به صورت بداهه تولید می‌شوند و تولید در سیستم بداهه است، یک نوع تألیف متنی، از طریق همکاری گروهی، در فضاهای تمرین شکل بگیرد و به طور طبیعی جلو برود ولی اگر بعد بخواهیم ما این نمایش را در قالب نوشتاری پیاده کنیم و و آن را بـه صورت نمایشنامه بنویسیم، آن وقت طبیعتاً به یک متن نمایشی تبدیل می‌شود، ولی در اصل تا قبل از اینکه آن شکل نهایی اتفاق بیفتد، کار شاید در حد یک موضوع یا یک فکر و ایده باشد، البته بعضی وقت‌ها هم شاید هیچی در شروعش نباشد و این به طور طبیعی در حین تمرینات و بر اساس آن قواعد و ضوابطی که تمرینات دارند، مرحله به مرحله جلو برود و رعایت شود و در واقع لحظات نمایشی شکل بگیرد و کامل‌تر و گسترده‌تر شود و حتی تبدیل به صحنه‌های متعدد شود. آن موقع که پیاده شود، نمایش می‌شود. ولی قبل از آن به عنوان نویسنده‌ای که این نمایش را نوشته محسـوب نمی‌شود.

صفحه ۶۱