کتاب جادوگر شهر از

 روی جلد کتاب جادوگر شهر از

کتاب جادوگر شهر از


ناشر: نودا
نوع جلد:شمیز،رقعی
مشخصات بیشتر
متاسفانه این کتاب موجود نیست
درباره‌ کتاب

مترسک گفت : من هیچ وقت گرسنه نمی‌شوم و این یه شانس خوبیه. چون دهان من فقط نقاشیه و اگه مجبورم بودم که سوراخش کنم تا بتونم چیزی بخورم ، اون وقت‌ها کاه‌ها بیرون میومدن و شکل کله‌م خراب می‌شد. دوروتی فوراً متوجه شد که حق با او است؛ بنابراین فقط سرش را تکان دادو مشغول خوردن نانش شد.

وقتی دوروتی شامش را تمام کرد، مترسک گفت: در مورد خودت و سرزمینی که ازش اومدی، برام بگو.

دوروتی همه چیز را در مورد کانزاس و این که چقدر خاکستری بود و چطور گرد باد او را به سرزمین عجیب و غریبِ اُز آورد، گفت.مترسک با دقت گوش داد و سپس گفت: من نمی‌فهمم چرا آرزو داری این سرزمین زیبا رو ترک کنی و برگردی به یه جای خاکستری و خشک که ازش اومدی. دخترک جواب داد: نمی‌فهمی، چون مغز نداری. مهم نیست خونه‌های ما چقدر خاکستری و دلگیر هست، من و خونوادم ترجیح می‌دیم به جای هر سرزمین دیگه‌ای که حتی زیباتر باشه، اون جا زندگی کنیم. هیچ جایی مثل خونه نمیشه.

صفحه 45

مشخصات کامل کتاب
نام کتاب: جادوگر شهر از
ناشر: نودا
نوع جلد:شمیز،رقعی
تعداد صفحات:240
شابک:9786009840298
شماره چاپ:1
سال چاپ:1396
امتیاز و دیدگاه کاربران
امتیاز دهید!
شما هم درباره این کتاب دیدگاهتان را ثبت کنید!

هیـچ دیدگاهی برای این کتاب ثبــت نشـده است! اولین دیدگاهتان را بنویسید
هیـچ دیدگاهی برای این کتاب ثبــت نشـده است! اولین دیدگاهتان را بنویسید