کتاب تربیت احساسات
کتاب تربیت احساسات
1 عدد
پدیده بسیار گویایی است که در دهههای اخیر کتاب تربیت احساسات هم در میان خوانندگان عام و هم نزد اهل ادب و ناقدان هنری تا اندازهای مادام بوواری را در سایه برده و خود بهعنوان شاهکار فلوبر و یکی از سرچشمههای بنیادی ادبیات مدرن اروپایی مطرح شده است. واقعیت این است که این کتاب در آغاز انتشارش به خاطرِ ویژگیهایی که امروزه درست بهدلیل همانها اثری بنیادی تلقی میشود چندان اقبالی نیافت و حتی خود فلوبر این نکته را بوضوح میدانست و اغلب به آن اشاره میکرد، و با وسواس و دقت معروفی که از او میشناسیم، و با موشکافی و ریزهکاریهای بسیاری که در تدارک هر کتابی به کار میبرد میتوان مطمئن بود که در نوشتن چنین کتابِ به قول خودش «محکوم»ی عمد کامل داشته است، و آگاهی همراه با تسلیم و رضایت هر هنرمند بزرگی که کاری نوآورانه و خلاف عادت و عرف میکند.
هانری سهآر، یکی از دوستان فلوبر، تعریف میکند که روزی در برابر ستایشی که او از کتاب تربیت احساسات کرد فلوبر اول شگفتی نشان داد، و سپس برایش توضیح داد که چرا گمان میکرد که خواننده عام این کتاب او را به راحتی مادام بوواری نپذیرد. به گفتة او، فلوبر با دو دستش در هوا شکل یک هرم را ترسیم کرد
گفت: «کتاب من این کار را نمیکند، هرم نمیسازد. خواننده کتابهایی میخواهد که به توهمهایش دامن بزنند و آنها را خوش بیایند، در حالی که تربیت احساسات عکس این کار میکند،» و با دستش هرم وارونهای را ترسیم کرد که حفرهای پدید میآورد و همة رویاها و توهمهای خواننده را به کام میکشید.