کتاب تبارشناسی حسبه
کتاب تبارشناسی حسبه
1 عدد
امویان برای توجیه اعمالشان نیازی به فتوای شرعی نداشتند. اما عباسیان که رژیم خود را به اعتبار نزدیکیشان به نبی تحت شعار ديني الرضى من آل محمد برپا کردند، به توجیه شرعی نیاز داشتند تا روا بدارد که هر کدام از مخالفانشان را که خواستند به قتل برسانند. و از همین رو، وظایف دینی ای را برای تحکیم سلطه شان به وجود آوردند که از جمله آنها شغل حسبه و محتسب بود.
«حسبه» در لفظ شرعی به این معناست که یکی از مسلمانان برای دخالت در زندگی دیگران داوطلب شود و این دخالت وقتی رخ دهد که آنها مرتکب گناهی در حق خدا یا نوع بشر شده باشند. در مورد کسی که مرتکب گناهانی چون قتل، سرقت، قذف یا زنا میشود اتفاق نظر هست که مستحق مجازات یا به تعبیر فقهی، مستحق «حدود» است. این حالتی است که شخص به حقوق بندگان تجاوز می کند. اما موارد اختلاف در مورد کسی است که با ارتکاب به کفر یا ارتداد یا کوتاهی در اجرای فرایضی مثل نماز و زکات به حقی از حقوق خداوند تجاوز میکند آیا درست است که حاکم چنین شخصی را مجازات کند؟ آیا دیگران حق دخالت در زندگی او را با اجبار کردنش به ایمان یا تهدیدش به مجازات دارند؟ و اگر حسبه شرعاً به معنای دخالت در زندگی دیگران است، این دخالت تنها محدود به نصیحت و توصیه است یا با اکراه و اجبار و مجازات مادی و معنوی نیز همراه است؟
مروری بر کتاب تبارشناسی حسبه نوشته احمد صبحی منصور را در آوانگارد بخوانید.