کتاب تاملاتی در باب گیوتین و دار
کتاب تاملاتی در باب گیوتین و دار
1 عدد
داستایفسکی میگوید که در واپسین دم پیش از اعدام آدمی، او، هر اندازه هم که دلیر باشد، اگر با این گزینه روبرو شود که در عوض مرگ، چند صباح برجای از عمرش را بر ستیغ صخرهای بی آب و علف سپری کند، با جان ودل آن را برخواهد گزید. در واقع اعدام آمیخته به دهشتی کافکاوار است، که به ورای وحشت صرف از مرگ، محنت یا حقارت میرود. این دهشت نه با خشونت بلکه با امر مرگ اندیشانه مرتبط است، با آن نزاکت خونسردانه تشریفات اعدام، که در آن از آدمی که قرار است گردنش خرد شود انتظار میرود خردمندانه و با خلقی خوش در مرگ خویش مشارکت کند. این دهشت در دست دادن تشریفاتی اعدامی با جلاد خویش تجلی مییابد؛ نیز در این آگاهی مجرم حاضر است که در نگاههای خیره شرمگین مقامات او از هم اینک به سان مردی مرده با رخی کبود و ستون فقراتی شکسته دیده میشود؛ و در این که آنچه برای او خاتمه خشمگین و فرجامین زندگی است به گمان آنان فقط وظیفهای ناخوشایند است، که با آهی از سر تسکین و با بیکن و تخم مرغ پی گرفته خواهد شد.