کتاب به امید دیدار در آن دنیا
1 عدد
«رفیق عزیزم، اوژن...»
کسی نمیدانست آیا هنوز هم سانسور برقرار است و نامهها گشوده، خوانده و زیر نظر گرفته میشوند یا نه. آلبر شک داشت، پس احتیاط را رعایت میکرد و او را به نام تازهاش میخواند. وانگهی ادوارد نیز به این نام عادت داشت و تازه این تکرار تاریخ جالب هم بود. گرچه ادوارد به اندیشیدن در باب اين مسائل علاقهٔ چندانی نداشت، خاطرات بهرغم میلش دوباره جان میگرفتند.
صفحه ۹۲همهفنحریفی که زندگی را برای زندگی ترجمه کرد
خشایار دیهیمی: مروری بر زندگی و آثار
کدام رمان یا زندگینامه مرا آمادهی مادر شدن میکند؟
فرانچسکا سگال زندگینامه و رمانهایی دربارهی تجربهی مادر شدن معرفی میکند
خود راه بگویدت که چون باید رفت
مروری بر کتاب و کسی نمی داند در کدام زمین می میرد نوشتهی مهزاد الیاسی بختیاری