
کتاب بر آمدن آفتاب زمستانی
2 عدد
راوی برآمدن آفتاب زمستانی پسری نوجوان به نام کامیار است و آن چه را بر او و خانواده اش بین سالهای ۱۳۲۰ و ۱۳۲۳ گذشته روایت میکند دورانی سراسر التهاب در ایران و البته در جهان خفقان بیداد میکند؛ رضاشاه نسق روشنفکران را گرفته است؛ اعضای پنجاه و سه نفر دستگیر شدهاند؛ ارانی در محبس به طرز مشکوکی مرده؛ بزرگ علوی و بسیاری دیگر به حبسهای طولانی محکوم شدهاند؛ آتش فتنه به پاست؛ صدای اژدهای جنگ بلند شده است...
این رمان رضا جولایی همه مانند باقی آثارش گزارشی دقیق است از حال وهوای انسانهایی که مجبورند در موقعیت های ویژه ی تاریخی دست به انتخاب بزنند.
بیگانگان وطن را اشغال کردهاند و از بد روزگار به خودی هم چشم امیدی نیست جوانها یا در زندان اند یا در تنگنای معاش قحطی آب و نان و انسانیت با هم آمده و بازیگران صحنه ای که جولایی ترتیب داده سخت در تلاش اند تا مؤثرترین نقش خود را ایفا کنند نقشی که معلوم نیست در تاریخ خواهد ماند یا همچون طرحی بر روی برف طعمه ی آفتاب خواهد شد.



تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»

چند نفر از ما، حقوق کودکان را میداند؟
مروری بر کتاب کودک حق دارم فرهنگ داشته باشم نوشتهی آلن سر

کوتولهی قلدر تارتوف مزوّر است یا روشنفکر؟
معرفی نمایشنامهی روشناییهای بوهم نوشتهی رامون ماریا دل بایه اینکلان