کتاب انجیرهای سرخ مزار
نویسنده: محمد حسین محمدی
پسرک را ما انداختیم در چاه مجبورمان کرد که ما بیاندازیمش و بعد خاک ریختیم در چاه که بویشان همه جا را پر نکند و کس خبر نشود. خود پیکا به دست ایستاده شد و نگاهمان کرد. پسان پیکایش را به شانه اش انداخت و قطار خالی مرمیها را دور گردنش، و به طرف قشلاق رفت و ما هنوز بر سر چاه بودیم.
نمی دانستیم چی بکنیم. از خاک انداختن که دست کشیدیم، مدتی همان جا ماندیم و بعد یکی یکی رفتیم.
رفتیم تا به زنهای مان، وقتی که شب پهلویشان خواب کردیم، آرام آرام و با خوف قصه کنیم که بچه ی فلانی اینها را کشته است. رفتیم به پدرها و مادرهایمان قصه کنیم. برای آشناهای مان یا هر کس را که در راه دیدیم... و صبا روزش همه خبر داشتند. حتی بچه های خردسال و حالا این ها آمده اند، جنازه ها را کشیده اند و با خودشان برده اند. و حالا ما به هر جایی که میرویم بیم داریم که مبادا یکی جلومان را بگیرد و ...
- نام کتاب: انجیرهای سرخ مزار
- ناشر : چشمه
- تعداد صفحات: 145
- شابک: 9789643621995
- شماره چاپ: 7
- سال چاپ: 1400
- موجودی : 2 عدد
- نوع جلد: شمیز رقعی
- دسته بندی: داستان کوتاه فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
چطور یک بغل واقعی پیدا کنیم؟
معرفی کتاب کودک من هم بغل میخواهم نوشتهی جان آ. رووِه
مالیخولیا و لطافت
معرفی کتاب النگوی یاقوت نوشتهی آلکساندر کوپرین
مرگ مؤلف یا مرگ بارت
معرفی کتاب نقش هفتم زبان نوشتهی لوران بینه
کتاب های پیشنهادی