
کتاب آواز کشتگان
«پاهای هزاران هزار جوان بر کف آجر فرش این حمام خواهد افتاد. ولی زمین به آنها وعده داده شده زمین از آن آنهاست.»
صورتش را بر زمین چسباند لبهایش را روی آجر گذاشت. خواست ببوسد. نفهمید توانسته است. ببوسد یا نتوانسته است آهسته گفت: «خاک» و ماند.



بیدارم نکنید، بگذارید همینطور بمیرم!
معرفی کتاب واقعیات قضیهی آقای والدمار همراه با دو نقد ادبی نوشتهی ادگار آلن پو

در دل کوهستان یخزده به دیدارم بیا!
مروری بر کتاب قلمرو رؤیایی سپید نوشتهی یاسوناری کاواباتا

نجات باورنکردنی مادربزرگ توسط یک نوه!
معرفی کتاب کودک گرتا و شکارچیان ارواح نوشتهی سم گپلند