کتاب آهستگی
کتاب آهستگی
مردی که در بخش اطلاعات هتل کار میکرد، خوش برخورد و مهربان، و بسیار بهتر از افرادی بود که همین شغل را در هتلهای دیگر دارند. مشاهده او، ما را بر آن داشت که به خاطر بیاوریم دو سال پیش نیز در آنجا بودیم. در آن دو سال، هتل تغییرات بسیاری کرده بود. تالار ویژه آن را به منظور برگزاری همایشهای گوناگون، بزرگتر کرده و استخر شنای زیبایی را هم به محوطه آن افزوده بودند. به خاطر ارضای حس کنجکاوی در تماشای استخر، از سالن انتظار هتل که پنجره های بزرگ آن به طرف باغ باز میشد و فضایی روشن داشت، گذشتیم. در انتهای سالن، پلکان عریضی به طرف استخر بزرگ و کاشیکاری شده که سقف شیشهای داشت، میرفت.
صفحه ۲۵