کتاب آخر داستان | نشر افق
کتاب آخر داستان | نشر افق
1 عدد
اگر کسی از من بپرسد رمان دربارهی چیست، میگویم دربارهی مردی گمشده است، چون نمیدانم چه بگویم. درست است که دیگر خیلی وقت است نمیدانم کجاست، بعد از اینکه ابتدا فهمیدم و بعد گمش کردم و دوباره پیدا کردم و باز هم او را گم کردم. زمانی در حومهی شهر کوچکی در چند صد کیلومتری اینجا زندگی میکرد. مدتی با پدرش کار میکرد که فیزیکدان بود. حالا شاید به خارجیها انگلیسی درس میدهد، شاید هم به تاجرها اصول نگارش یاد میدهد، احتمال دارد مدیر هتلی باشد. شاید در شهر دیگری زندگی کند، شاید هم اصلاً در شهر نباشد، هرچند شهر محتملتر از شهرستان است. شاید هنوز متأهل باشد. شنیدهام که از زنش دختری دارد که اسم شهری اروپایی را رویش گذاشتهاند.
صفحه ۱۷