کتاب آتش سوزی ها
کتاب آتش سوزی ها
روز. تابستان. دفترخانهٔ اسناد رسمی.
هرمیل لوبل : مطمئن مطمئن مطمئن. من ترجیح میدم پرواز پرندهها رو نگاه کنم. نباید خودمو گول بزنم: ازاینجا٬ بهجای پرندهها٬ ماشینها ومراکز خرید رومیبینیم. قبلا٬ وقتی که تواون طرفی این ساختمون بودم٬ دفترم مُشرف به بزرگراه بود؛ نمیشد از پنجرههش دریا رو دید٬ آخرش منم یه تابلو توپنجرهش آویزون کردم و نوشتم: دفترخانه اسنادرسمی هرمیل لوبل. تو ساعتهای پررفت وآمد٬ تبلیغ وحشتناکی برام میکرد.
صفحه ۲۱
حالا که در کنار هم هستیم، خیلی بهتره
مرور نمایشنامهی «آتشسوزیها» اثر «وجدی مُعَوَد»
به من از شبهای پررمزوراز سرزمین شنزارها بگو
معرفی کتاب شهرهای افسانهای، شاهزادگان و جنها (از اساطیر و افسانه های عرب) نوشتهی خیرات الصالح
هیچکس کوچولوها را جا نمیگذارد!
معرفی کتاب کودک بابا لنگ دراز نوشتهی نادین بران کازم