کتاب گیله مرد
کتاب گیله مرد
1 عدد
آیا زندگی، هرچه هم عزیز باشد، به این خفت، به تحمل این همه رنج میارزد؟! مثل این که سرنوشت او را محکوم کرده بود که تک و تنها در این خانه بمیرد. باز هم یاد نفرین آن زن افتاد، آن زن ناامید. عیال یارمحمد اقلا در ناامیدی میتوانست دشنام بگوید، نفرین کند. اما او این قدرت را هم نداشت. چه خوب بود اگر این جوانک چند ساعت دیگر در این خانه میماند. آن وقت او را متقاعد میکرد که دخترش را برگرداند، با او در همین خانه، زیر سایه او، با شیرین و با بچههای قد و نیمقد زندگی کند، البته بدون نامههایی که از لای پرونده جمعآوری شده باشد.