کتاب گفتگوهای پشت پرده
کتاب گفتگوهای پشت پرده
اواخر یکی از شبهای فوریه سال ۲۰۱۳، سوار بر یک هواپیمای جتگلف استریم بینام و نشان آمریکایی شدم که در باند پایگاه هوایی اندروز پارک شده بود. جانکری با همان خوشبینی و اعتماد به نفس همیشگیاش رو به من کرد و در آخرین سخنانش پیش از رفتن من گفت: «این فرصت دیپلماتیک فقط یک بار به ما رو میکند.» من اما خیلی در این باره مطمئن نبودم.
اکثر زمان هفده ساعته پرواز به عمان را صرف خواندن دفترچههای توجیهی، گفتوگو با اعضای تیم مذاکرهکننده درباره استراتژی و تاکتیکهای مذاکره کردم. سعی کردم بر موضوع مسلط شوم. سی و پنج سال از زمانی که ایالاتمتحده و ایران با هم روابط پابرجا داشتند، میگذشت. با توجه به اینکه برنامه هستهای ایران سرعت گرفته بود و خطر رویارویی میان دو کشور افزایش یافته بود، اهمیت دیپلماسی بیش از هر زمان دیگری احساس میشد. عرصه سیاسی در هر دو کشور بسیار حساس بود و فضای کافی برای مانور دیپلماتیک وجود نداشت. دیپلماسی بینالمللی در قبال ایران به بنبست رسیده بود و از یک عنصر اساسی بیبهره بود. و مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا بهعنوان دو دشمن اساسی، همان عنصر گم شده بود.
صفحه ۳۹۵