کتاب کلبه عمو تام
کتاب کلبه عمو تام
هر چه زمان میگذشت، وضع تام زیر نظر اربابش بهتر و بهتر میشد. آگوستین که آدم تنبلی بود و پول برایش اهمیتی نداشت، خرج خانه را به آدولف سپرده بود، ولی او هم به اندازهی اربابش بیمبالات و ولخرج بود. تام که عادت کرده بود سالها از اموال اربابش مثل اموال خودش مراقبت کند، این ولخرجیها را میدید اما بهندرت میتوانست ناراحتیاش را بروز ندهد و گاهی بهطور غیرمستقیم نظرش را میگفت.
آگوستین اوایل گاهگاهی از تام میخواست که کاری انجام دهد، اما وقتی تحت تأثیر عقل سلیم و مدیریت خوب تام قرار گرفت، به تدریج مخارج امور خانه را به او واگذار کرد. یک روز که آدولف، به خاطر اینکه همهی کارها به تام سپرده شده بود، از او بد میگفت، آگوستین گفت: «نه، نه آدولف. بگذار تام کارش را بکند. تو فقط حساب چیزهایی را که میخواهی داری، اما تام حساب دخل و خرج را دارد. اگر نگذاریم کسی حسابها را داشته باشد، کمکم هرچه پول داریم تمام میشود.»
صفحه ۱۴۹