کتاب کفش باز (خاطرات بنیان گذار نایکی)
کتاب کفش باز (خاطرات بنیان گذار نایکی)
ارسال هر جفت کفش به معنی یک واحد فروش بود، بنابراین خروجی روزانه تعیین کننده خلق و خو، وضعیت هضم غذا و فشار خون من بود، چراکه تا حد زیادی تعیین کنندهی سرنوشت روبان آبی بود. اگر نمیتوانستیم "فروش کامل" داشته باشیم، یعنی بیشتر کفش های آخرین محمولهی دریافتی خود را بفروشیم و آن را به سرعت تبدیل به پول نقد کنیم، به این معنی بود که توی دردسر بزرگی افتاده ایم. خروجی روزانه به من نشان میداد که آیا در مسیر فروش کامل قرار داریم یا نه. بنابراین در هر صبح کاری، من به وودل میگفتم: « خب، اوضاع ماساچوست خوبه، اوضاع یوجین هم به نظر خوب میآد. ممفیس چه خبر؟»
ممکن بود جواب بدهد: « طوفان یخ شده.» یا « کامیون وسط راه خراب شده.»
صفحه204