کتاب کامیون
کتاب کامیون
سینما هیچ وقت جایگزین متن نخواهد شد - گیرم که در پس سینما همچو قصد و کوششی هم باشد. پیش برنده بی چون و چرای تصاویر فقط متن است نفس سینما هم همین را میگوید. در توان سینما نیست که بر متن فائق بیاید سینما فاقد همچو درایتی است. امکان ندارد که سینما با توانایی نامحدود متن هم ارز شود. سینما هر اسان است میکوشد تا بلکه پاسخگوی هوش وافر تماشاگران باشد. سینما در چشم انداز خود چیزی جز برهوت سینما ندارد. سینما، با سرمایه کلان چندین و چند میلیاردی غافل است از این امر بدیهی آنچه در بیرون سینما میگذرد با آنچه در درون سینما می گذرد به هم پیوسته اند تماشاگر فعلی میداند که سینما آلوده به میلیاردهاست میداند که نظام تولید فیلم و مضمون فیلم هر دو از یک قماش اند.
قصه فیلم کامیون ، قصۀ رویارویی با این نوع سینماست. زن فیلم کامیون هم میداند که قصۀ عشق و آنچه سبب ساز سخن گفتن از عشق باشد از میان رفته است. مدام در پی این است که بداند کیست و چه میتواند باشد. هیچ مرجع و مبنایی برایش باقی نمانده تا با اتکاء به آن بتواند یک هویت ممکن برای خود کسب کند... مسافر سرراهی است. در تکاپوست این زن در عین زوال زندگی در تکاپوی عشق.
پشت جلد