کتاب کارما | نشر روشا
کتاب کارما | نشر روشا
برای اولین بار تولدش را جشن نگرفته بود اما در عوض سه جشن جداگانه نصیبش شده بود. یکی در خانه همراه با مادر و مونا، یکی با پدرش و یک جشن دلچسب و غافلگیرانه که تینا برایش گرفته بود و فقط مختص او و دوستانش بود. شاید سرجمع بیست نفر هم نبودند اما همان که نوید هم بود انگار دنیا را بهش داده بودند.
جشن خانه چیز لوس و بیمزهای از آب درآمده بود که حتی مامان و مونا هم فهمیدند و سرهمبندیشان را زود جمع کردند. یک کیک کوچک شکلاتی از لادن و یک شام سفارشی از حاتم و آهنگهای شاد و گلچین شده مونا... لبخندهای مصنوعی مینو و شلوغبازی مونا تا جای خالی پدر به چشم نیاید اما هیچکدام از اینها نتوانسته بود ناقصی زشت خانواده را بپوشاند مثل یک عروسک لوکس بیدستی که هرچه هم صورتش زیبا بود کُلش زشت و ترحمانگیز به چشم میآمد.
صفحه 263