کتاب کابوی تحمل ناپذیر
پرادا رو به مخاطبانش میگفت درست است که رو به زوالیم، اما هنوز میتوانیم مثل مردان از جای برخیزیم و در جستجوی مرگی مردانه باشیم. به هر تقدیر او هم مجبور شد برای بقا تله هایی برای شکار خرگوش کار بگذارد. در تاریک روشنای عصر، از مزرعه که بیرون میزدند، اغلب میگذاشت خوسه، کَمپودُنیکو و آن کابوی دیگر، با نام مستعار «مرد سال دیده» که اخیراً به آن های ملحق شده بود، تله ها را خالی کنند و بعد خودش راهی دهکده ویران میشد. آنجا جوان هایی را دید خیلی جوان تر از کابوهای خودش،منتها جماعتی بودند بی نهایت عصبی و در عین حال بی رغبت به گفتگو؛ تا جایی که نمیارزید حتی به وعده ای غذا دعوتشان کند.
صفحه49،50