کتاب چنین گفت زرتشت | نشر جامی,مصدق
کتاب چنین گفت زرتشت | نشر جامی,مصدق
بالزنان در آسمانِ آینده، تا دوردستها پرواز کردم. چون به پیرامونم نگریستم، لرزه بر جانم فتاد و بیمناک شدم و هیچ همروزگاری جز زمان ندیدم. شتابان بازگشتم تا اینکه، ای مردمان امروزین، به شما رسیدم و در سرزمین فرهنگ، در میان شما فرو آمدم و نخستین نگاههای خود را با نیتی راستین به شا افکندم. آری با دلی مشتاق به سوی شما آمدم.
نمیدانم بهرغم آن همه بیمناکی از چه میخندیدم و چشمانم پیش از این هرگز رنگهایی چنین شگرف ندیده بودند.
در حالی که پای و دلم میلرزید هماره خندان بودم. با خود گفتم: «چهبسا اینجا باشد خُمِ رنگرزی».
صفحه 154