کتاب چشم سگ
کتاب چشم سگ
2 عدد
مترو دروازه دولت تعطیل شد. از همشهریان عزیز تقاض میشود از خطوط مترو تهران تا اطلاع ثانوی استفاده نکنند.
خسرو صفحهی موبایلش را خاموش کرد و خودش را رساند پشـت شیشهی دفترش در طبقهی چهارم مجتمع تجاری فرش در میدان فردوسی، و به تجمع نیروهای امنیتی خیره شد. همیشه اخبار خبرگزاریهای داخلی ایران را دنبال میکرد. نظرش این بود که تلگرام و اینستاگرام و مابقی، دری وری تحویل ملت میدهند و اگر خبر موثقی باشد باید سـراغش را از همینها بگیرد. از صبح که خبر بمبگذاری را شنیده بود حرفهای نگاره رهایش نمیکرد. ایرانی نبود اما سالها نان و نمک این مردم و دولتشان را خورده بود و نگران اوضاع تازه بود.
دورتادور مجسمهی وسـط میدان، نیروهای سرتاپا سیاهپوش و مسلح ایستاده بودند. میگفتند قرار است به مترو تهران حمله کنند ـ به احتمال زیاد حملهی انتحاری. می گفتند سرنخهایی از ورود بمب گذاران به دست آمده و دو اطلاعیـهى مهم پیوست خبر شده بـود؛ در یکی آمـده بود اگر کسی را با لهجهی عربی دیدید مراقب باشید و در دیگری، دربارهی حضور افغانها هشدار داده بود.
صفحه ۲۷مروری بر کتاب چشم سگ نوشته عالیه عطایی را در آوانگارد بخوانید.