کتاب پوست در بازی
کتاب پوست در بازی
تجارت فضیلت
لیکورگوس که قانونگذار اسپارتا بود، با پیشنهاد شروع دموکراسی در مملکت خودش مواجه شد و پاسخ داد «این کار را با خانوادهی خودتان آغاز کنید.»
همواره ملاقات خودم با سوزان سانتاگ (نویسنده و نماد فرهنگی) را بهخاطر میآورم، عمدتاً به این خاطر که همان روز بنوآ مندلبروی کبیر را هم دیدم. این اتفاق در سال ۲۰۰۱، دو ماه بعد از رخداد تروریستی سپتامبر و در یک ایستگاه رادیویی نیویورک اتفاق افتاد. سانتاگ که مورد مصاحبه قرار گرفته بود، ایدهی کسی که «تصادفی بودن را مطالعه میکند» به نظرش جالب بود و آمد که با من صحبت کند. وقتی که متوجه شد من یک معاملهگر هستم، ناگهان گفت که با سیستم بازار مشکل دارد و در میانهی صحبتهایم به من پشت کرد تا بهنوعی تحقیرم کند (در اینجا توجه کنید که تواضع و ادب یکی از کاربردهای قانون نقرهای است)، آن هم درحالیکه دستیارش مرا همانند یک متهم به قتل بچه نگاه میکرد. به نوعی رفتارش را توجیه کردم تا این رخداد را فراموش کنم، با این تصور که او در جامعهی روستایی زندگی میکند، سبزیجات خودش را پرورش میدهد، با مداد و کاغذ مینویسد و از دادوستد کالا به کالا استفاده میکند.
صفحه ۲۵۳