کتاب پوتین زندگی و زمانه اش
کتاب پوتین زندگی و زمانه اش
پوتین بارها گفته است که او از شش سالی که با سابچاک در سن پترزبورگ گذراند خیلی بیشتر از دورانی که بعدها در دولت روسیه در مسکو گذراند آموخت.
پوتین توهماتی درباره آن مردی داشت که او را استاد و مراد خویش می دانست. پوتین اعتقاد داشت «سابچاک احساساتی بود و دوست داشت در مرکز توجه باشد.... او آدم پیچیده ای بود و بی آن که ضرورتی داشته باشد صریح و بی تعارف بود و اهمیتی نمیداد که مردم درباره اش چه فکر میکنند و کارهایش چه عواقبی به بار خواهد آورد.» کار کردن با سابچاک به پوتین آموخته بود: نباید خودش را به دست تقدیر بسپارد؛ نباید بی آن که ضرورتی داشته باشد دیگران را با خودش دشمن کند؛ و نباید در سیاست و همین طور در زندگی خلاف جریان آب شنا کند. پوتین تصور میکرد کارزار سابچاک برای انتقال جنازه مومیایی لنین از میدان سرخ مسکو به سن پترزبورگ و دفن آن در این شهر، نمونه کلاسیکی از آن کارهایی بود که آدم باید جلوی خودش را میگرفت و انجامشان نمی داد. گرچه خود لنین خواسته بود پس از مرگ در پتروگراد [سن پترزبورگ] دفن شود، تلاش سابچاک برای دفن جنازه او در سن پترزبورگ اشتباهی سیاسی به شمار میرفت زیرا این کار باعث تحریک حس عداوت کمونیست ها میشد و هیچ نتیجه ملموسی هم برای خود وی به همراه نمی آورد.