کتاب و حالا پرروترین دختر (4)

نویسنده: انید بلایتون

بچه‌ها همه سرشان را روی کتابشان خم کردند؛ اما با عصبانیت به پاتریک نگاه می‌کردند. او هم سرش را روی کتابش خم کرده بود و از خیال این که خیال کرده بود این هم کلک دیگر جولین است و نتوانسته بود جلوی دهانش را بگیرد، خودش را می‌خورد.

وقتی کلاس تمام شد زودتر از بقیه از کلاس بیرون رفت و راکتش را برداشت تا به تمرین دیواری تنیس بپردازد و خشمش را خالی کند. اما همه‌ی بچه‌ها دنبالش رفتند و محاصره‌اش کردند. الیزابت به سمتش رفت و در حالی که چشم‌هایش از خشم برق می‌زد گفت: باید بگم دیر یا زود در جلسه بعدی مدرسه ازت شکایت می‌کنیم و ...

پاتریک گفت: خفه شو و توپی را به هوا انداخت تا به سمت دیوار پرت کند. گفت: همه‌تون گم شید. از این مدرسه خسته‌م.

صفحه 46 

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب و حالا پرروترین دختر (4)

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

من کبوتر بسمل‌شده هستم

مروری بر کتاب طریق بسمل شدن نوشته‌ی محمود دولت‌آبادی

نوبل ادبیات ۲۰۱۶

باب دیلن، برنده نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۶

ویران‌شهر اورول یا واقعیت امروز؟

مروری بر کتاب ۱۹۸۴ نوشته‌ی جورج اورول

کتاب های پیشنهادی