کتاب وقتی نیچه در چهار راه نظام آباد گریست
نویسنده: فاضل ترکمن
اعتراف میکنم که قاتل کوچکی هستم
من قاتل کوچکی هستم؛ آقای قاضی!
میخواستم شاعر بزرگی بشوم
میخواستم بزرگ که شدم، شاعر بشوم
میخواستم شاعر که شدم، بزرگ بشوم
میخواستم پاهایم را در گلدان بکارم
(بگویند تحت تأثیر فروغ فرخزاد بود)
میخواستم در امام زاده طاهر کرج دفن بشوم
(بگویند همسایهی دیوار به دیوار احمد شاملوست)
می خواستم تار و سه تار و گیتار بنوازم
(یعنی که دارم ادای دفیدن رضا براهنی را در میآورم!)
صفحه 13
کتاب وقتی نیچه در چهار راه نظام آباد گریست
دیدگاهها
مطالب پیشنهادی
میخواهم رؤیای سیبها را بخوابم
معرفی نمایشنامهی عروسی خون نوشتهی فدریکو گارسیا لورکا
خوشحال باش مرغک من
معرفی کوتاه کتاب کودک خوشحال باش مرغک من نوشتهی باب هارتمن
روز بدون پوشک
معرفی کتاب کودک روز بدون پوشک نوشتهی لیز فلچر
کتاب های پیشنهادی
به قلم فاضل ترکمن
انتشارات اتفاق
