کتاب واهمه های با نام و نشان
کتاب واهمه های با نام و نشان
اخیرا اغلب زخمهای گذشته در وجودم دهان باز میکنند... تصاویری که پیشتر در نوشتههایم ترسیم کردهام از دنیای مردگان برمیخیزند، و ترسم از این است که مبادا برخی از مرزهای عقل و احتیاط را رد کرده باشم... اکنون به جملهای در یک قطعه ادبی روزنامه برخوردم... خانم دیویدسن گفت:« فکر کنم فروید بود که میگفت ما اندکی احتیاط و دوراندیشی به خودمان مدیونیم، یعنی هر چه را دربارۀ خودمان میدانیم با دهنلقی بیرون نریزیم...»
صفحه 67
همه ما با مفاهیم زمان در طبیعت آشنا هستیم...
بخشی از کتاب «چگونه با طبیعت صمیمی شویم» اثر تریستن گولی
سی و پنج سال زیر دستگاه پرس هیدرولیک کاغذ باطله روی هم کوبیدم
مروری بر کتاب تنهایی پرهیاهو نوشتهی بهومیل هرابال
به هر حال، ما به شیوههای مختلف حواس خودمان را پرت میکنیم
بخشی از کتاب «چگونه رنج بکشیم» اثر کریستوفر همیلتون