کتاب هنرمندی از جهان شناور
کتاب هنرمندی از جهان شناور
ماه گذشته بیش از یک بار، پیش آمد که با دخترانم شديداً وارد بحث بشوم، و دریافتم چطور پیش از آن که گفتوگویی تازه و نه نامعقول آغاز شود، عامدانه صحبتشان را قطع میکنند. درواقع، میتوانم به یاد بیاورم که این مسأله حداقل سه بار در پنج روزی که ستسوکو اینجا گذراند، اتفاق افتاد. و بعد همین چند روز پیش، نوریکو و من داشتیم صبحانهمان را تمام میکردیم که به من گفت: «دیروز داشتم از جلوی فروشگاه بزرگ شیمیزو رد میشدم، و فکر کن چه کسی را در ایستگاه تراموا دیدم؟ جيرو میاکه!»
«میاکه؟» سرم را از کاسهام بالا گرفتم، متعجب از اینکه میشنیدم نوریکو این نام را چنین بیشرمانه بر زبان میآورد. «چرا؟ مایهی تأسف است.»
«مایهی تأسف؟ خب درواقع پدر، من بیشتر از دیدنش خوشحال شدم. هرچند به نظر شرمسار میرسید، من هم زمان زیادی با او صحبت نکردم. در هر صورت، مجبور بودم به اداره برگردم. میدانی، فقط برای یک مأموریت بیرون آمده بودم. اما میدانستی نامزد کرده؟»
«این را او به تو گفت؟ چه وقیح.»
صفحه ۶۹مروری بر کتاب هنرمندی از جهان شناور اثر کازوئو ایشیگورو
ده کتاب برتر دربارهی افراد گمشده
این داستانهای منقطع که هم در رمانها و هم در زندگی واقعی اتفاق میافتند، به شدت تأثیرگذار و کلیدی برای یک اضطراب جهانی هستند
در دل کوهستان یخزده به دیدارم بیا!
مروری بر کتاب قلمرو رؤیایی سپید نوشتهی یاسوناری کاواباتا
لمسکردن هم قوانین خود را دارد
معرفی کتاب کودک لمسکردن یا لمسنکردن، مسئله این است! نوشتهی هانتر ماناسکو