کتاب نماد گمشده
کتاب نماد گمشده
در تونل دراز، بدون یک کلمه حرف حرکت میکردند. لنگدان به گامهایش شتاب داد تا با قدمهای چابک وارن بلامی هماهنگ باشد. تا این جا، آرشیتکت کاپیتول به نظر میرسید بیشتر قصد دارد بین ساتو و این هرم سنگی فاصله ایجاد کند تا اینکه به لنگدان توضیح بدهد قضیه از چه قرار است. لنگدان تشویشی رو به افزایش داشت، چون اتفاقهای در حال وقوع حتی در خیالش نمیگنجیدند.
سیآیای؟ آرشیتکت کاپیتول؟ دو نفر ماسون درجهی سی و سه؟
صدای ویبرهای موبایل لنگدان هوا را به لرزه در آورد. تلفن را از جیب کتش در آورد. مردد جواب داد: «الو؟»
صدایی که حرف زد نجوایی آشنا و وهمناک بود: «پروفسور، شنیدم که ناگهان فرد جدیدی همراهتان آمده.»
صفحه ۳۲۹