کتاب میرزا
کتاب میرزا
1 عدد
یکه و تنها
تا به حال تنها و بیکس بودم. حالا که دارم اینها را سرهم میکنم، کسی دارم، غمگساری دارم و احساس میکنم که دل هر دومان برای هم میتپد. اگر کسی پیش من نیست که با او درد دل کنم، این یادداشتها که از روی آنها شرح زندگی خود را ترتیب میدهم، انیس و مونس من هستند.
همهاش زیر سر این مورخ است. چند ماهی او را آوردند به بند ما. خودش میگفت: جائی چیزی گفته و به زلف یار برخورده. شاید راست باشد. شاید هم آورده بودندش که ته و توی کار کسی را در بیاورد.
شش ماه محکومش کردند و رفت. ترسش ریخت. بعداً چند دفعه به دیدن ما آمد. در بند ما که بود، همهاش یادداشت میکرد. او ما را به قلم زدن واداشت. ما همه به کاری مشغول بودیم. سرمهدوزی میکردیم، با خمیر نان مجسمه میساختیم، کیف میدوختیم، با گلدوزی مشغول میشدیم. این مهمان چند ماهه همهاش مینوشت. برای ما نمیخواند.
صفحه ۱۱۶
بسیار از مجموعه آوانگارد راضی هستم - کتاب ها را در نهایت خوش سلیقه بودن بسته بندی کرده و ارسال کردند و کیفیت آنها هم حفظ شده بود ممنون از شما
بسیار از مجموعه آوانگارد راضی هستم - کتاب ها را در نهایت خوش سلیقه بودن بسته بندی کرده و ارسال کردند و کیفیت آنها هم حفظ شده بود ممنون از شما