کتاب موآ
کتاب موآ
دارم در اطراف ساختمان اپرا قدم میزنم. هوای خوبیست و باد ملایمی که از سمت رودخانهی سانگهانگ (Sang Hang) میوزد حسابی سرحالم میآورد.
صبح زود باران شدیدی آمده و حالا آفتاب و باد دارند زمین خیس را آرامآرام خشک میکنند. باد تنها در کار خشککردن زمین نیست و دارد بوی برنج، بوی کبابهای مختلف، بوهایی که از قابلمههای در حال قلقل زدن بیرون میآیند و... را هم میپراکند. یک آن چشمهایم را میبندم و با خودم تصور میکنم اگر غذافروشیها را از هانوی بگیرند، چه شکلی میشود؟ تصور هولانگیزیست، و البته غیرممکن. چراکه آنچه هانوی را بیش از هر چیز هانوی کرده، همین غذافروشیهاست. از دورهگردهایی که چرخهای فکسنی دارند تا رستورانهای مجلل و گران.
ویتنام به شکل عام و هانوی به شکل خاص بهشت گردشگران غذاست؛ انهایی که در جهان راه میافتند تا غذاهای مختلف را تجربه کنند. در انگلیسی به آنها میگویند «Food tourist»، اما خودمانیم، من ترجیح میدهم به آنها بگویم «گردشگران شکمو»!
صفحه ۶۱