کتاب مجلس قربانی سنمار
کتاب مجلس قربانی سنمار
2 عدد
[تاریکی یکدست. نی کوبیدن و سنگ زنی، موسیقی بدوی؛ چیزی میان شیون و هلهله؛ که در اوج به فریاد هماهنگ چندین مرد ـ که یکصدا غريو وحشت میکشند ـ بريده میشود، و با آن نور، جسد سنمار را بر کف جلو/ راست صحنه روشن میکند. با واپسین آو سنمار، و همزمان با فروافتادن دست لرزانش که گویی هنوز در هوا به امیدی چنگ میزند، همهی صحنه روشن میشود. یکی در جامهی خاک آلود شتربانان سراسیمه از عمق، و دیگری در جامهی خلقان کشتیبانان هراسان از زاویهی چپ، دوان و نفس زنان نزدیک میشوند؛ درحالی که آن دیگری، که میان چپ صحنه کوچک شده بود و در خود فرو رفته بود و دستها از ترس بر سر گرفته بود، اکنون با زانوی لرزان برمیخیزد و اندک اندک دل آن را مییابد که در جسد بنگرد. او نیزه و کلاه و کمرپوش نگهبانان دارد اما به گل آلوده.]
صفحه ۶