کتاب ماه و آتش
کتاب ماه و آتش
ایرنه بیش و کم دیگر هیچ آهنگی نمینواخت. گویا که در کاخ کوچک نیدو پیانو نبود؛ که پیرزن دلش نمیخواست یک دختر پنجههایش را، با شستیِ پیانو، از ریخت بیندازد. وقتی که ایرنه به دیدار پیرزن میرفت کیفِ وسایل گلدوزیش را برمیداشت. کیفِ بزرگ گل و بُتهدوزیشده با کاموای سبز؛ و از کاخ کوچک نیدو چند کتاب، که پیرزن برای خواندن به او داده بود، توی کیف به خانه میآورد. کتابها قدیمی بودند؛ با جلد چرمی. به جای کتابها برای پیرزن مجلهی مصور خیاطی میبرد_ که به همین منظور میفرستاد از کانِللی بخرند؛ هر هفته.
صفحه 196
کالین هوور مخاطرهآمیزترین، پرهیاهوترین و عاشقانهترین رمانهای خود را انتخاب میکند
کالین هوور: از کتابهای پرفروش تا موفقیت جهانی
نامههایی از سرزمینهای نوردیک
معرفی کتاب نامههای هنریک ایبسن (به ب. بیُرنْسن و گ. براندِس)
نگران من نباش! من از عهدهی همه چیز برمیآیم
معرفی کتاب سهگانهی پیپی جوراب بلند نوشتهی آسترید لیندگرن