کتاب لرد جیم
کتاب لرد جیم
1 عدد
«در دم به جستجوی جیم برنیامدم، تنها به این دلیل که واقعا قراری داشتم که نمیتوانستم از آن چشمپوشی کنم. و بعد از بخت بد در اداره نمایندهام آدمی که با طرحی کوچک برای کاری معرکه تازه از ماداگاسکار آمده بود، مرا به حرف گرفت. این کار مربوط میشد به رمه و فشنگ و شاهزادهای به نام «راوونالو»؛ اما کل جریان بر محور حماقت یک دریاسالار میگشت – به نظرم، دریاسالار «پی یر». همه چیز بر گردن آن میگشت، و یارو برای بر زبان آوردن اعتراف خویش نمیتوانست کلماتی استوار بیابد. چشمانی کروی داشت، با درخشش ماهی گون، که از سرش بیرون زده بود، و برآمدگیهایی بر پیشانیاش بود، و موی درازش را بیآنکه فرق باز کند به عقب شانه کرده بود. تکیه کلامش هم این بود: «حداقل خطر با حداکثر نفع شعار من است. چی گفتم؟»
صفحه 157