کتاب قلب ضعیف و بوبوک
کتاب قلب ضعیف و بوبوک
2 عدد
پریروز سیمیون آردالوناویچ یکباره درآمد به من گفت:
«ایوان ایوانوویچ، بیا و یک لطفی بکن و بگو اصلاً یک وقتی هم بوده که هشیار بوده باشی؟»
عجب توقعی دارد. البته بهام برنخورد من آدم کمروییام اما کاری کردهاند که از من یک خل و چل ساختهاند. یکبار از سر اتفاق یک نقاش پرترهام را کشید و گفت:
«بالاخره هر چه باشد تو هم نویسندهای دیگر.»
من هم گذاشتم بکشد. کشید و برد به نمایش گذاشت. بعد آگهیاش را خواندم، نوشته بود «بروید و به این چهرهی بیمار که انگار در یک قدمی جنون است نگاه کنید.»
گیرم قیافهام این طور است. اما آخر چرا یکراست رفتی توی روزنامه چنین چیزی را چاپ کردی؟ آخر روزنامهها فقط باید مطالب خوب چاپ کنند، دم از ایده آلها بزنند. اما تو برداشتهای ....
صفحه ۷۳