کتاب غزلواره ها
کتاب غزلواره ها
1 عدد
غزلواره 79
1. آن زمان که فقط من دست یاری به سوی تو دراز میکردم،
2. تنها شعر من بود که از تمام شکوه والای تو برخوردار بود،
3. اما ظرافتهای زیبای شعرم اکنون تباه شده است،
4. و شعر نزارم جای خود به شاعر شاعر دیگری داده است،
5. نیک میدانم ای عزیز دلم که ممدوحی زیبا چون تو،
6. سزاوار تلاش قلمی شایستهتر از قلم من است،
7. اما تو نیز بدان که هر آنچه شاعرت از تو بسازد،
8. از خودت دزدیده است و به خود بازپرداخته است،
9. فضیلتی به تو میبخشد، اما سخنش را از سَکَنات خودت دزدیده است،
10. زیبایی بسیاری به تو نسبت میدهد اما همه را
11. در وَجَنات خودت بازیافته است و با تمجیدش
12. هیچ به تو نمیدهد مگر آنچه از قبل در سرشت خودت موجود بوده است.
13. پس برای آنچه میگوید از او شاکر مباش،
14. زیرا بهای هرآنچه او به تو میدهد، تو خود از پیشپرداختهای.
صفحه 218