کتاب شهر فرنگ اروپا: چکیده ای از پیدا و پنهان تاریخ قرن بیستم
کتاب شهر فرنگ اروپا: چکیده ای از پیدا و پنهان تاریخ قرن بیستم
1 عدد
نازیها در ۱۹۴۰ بود که شروع به فکر کردن دربارهی راهحلی برای مسئلهی یهودیان کردند و تصمیم گرفتند همهی یهودیان اروپا را به ماداگاسکار بفرستند. تنها یهودیانی که قرار بود در اروپا بمانند آنهایی بودند که بستگانی بانفوذ و ثروتمند در امریکا و آرژانتین داشتند، و نازیها تخمینشان این بود که تعداد این یهودیانی که بستگان بانفوذ و ثروتمند در امریکا و آرژانتین دارند ده هزار نفر بیشتر نیست و آنها را میشد در یک اردوگاه کار اجباری خاص جای داد و حدود نُه میلیون یهودی را باید به ماداگاسکار بفرستند و در آنجا تمهیداتی ببینند که یک دولت خودگردان داشته باشند، و به این ترتیب یهودیان جز با خودشان سر و کاری نخواهند داشت و بهتدریج رو به انحطاط و تباهی میروند، چون «طبیعت» آنها را از آغوش خویش میراند و دیگر قطرهای خون آریایی که آنها در اروپا از آن بهرهمند میشدند به آنها نمیرسد و سرانجام میمیرند و از صحنهی روزگار محو میشوند. فكر اخراج و فرستادن یهودیان به ماداگاسکار نخست در ۱۹۰۵ در کتابی مطرح شد که یک شارح دینی و پژوهشگر عهد عتیق و جانورشناسی وینی نوشته بود. او همچنین شاخهای در تحقیق و پژوهش ابداع کرده و اسم آن را «تئوزئولوژی » (خداجانورشناسی) گذاشته بود. و او به این نتیجه رسیده بود که خدا وجود ندارد و جهان را خدایان متعددی خلق کردهاند که از همان نوع انسان هستند، اما قادرند علائم الکتریکی صادر کنند و در تلهپاتی سرآمد شدهاند و جاودانه و روحانیاند، اما در طول زمان کم کم با دیگر آدمیان و جانوران در آمیختهاند و فانی شدهاند.
صفحه ۳۷