کتاب سلوک به سوی صبح
کتاب سلوک به سوی صبح
1 عدد
تمام اندوه زندگی سراسر سرخوردگیام، که از زمان بازگشت غریبانهام از سلوک نافرجام به سوی صبح پیوسته بیارزشتر و از امید خالیتر شده بود، تمام تردیدهایم نسبت به خود و توانهایم، تمام اشتیاق حسرتبار و ندامتنشانم به زمانهای خوش پرباری که پشت سر داشتم، بهصورت دردی جانکاه فزونی میگرفت و همچون درختی بلند میبالید، همچون کوهی سر بر میکشید، مرا کش میداد و اینها همه به تکلیف آن زمان من، یعنی تقریر تاریخ سلوک بهسوی صبح و حلقه، اشارتی بود. دیگر اصل کار در نظرم ارجی نداشت و لذتبخش نبود. آنچه در چشمم ارزشی داشت فقط امید بود به اینکه با این کار، و از برکت خدمتم به یادبود آن زمان تابناک، خود را اندکی پاک و از بند تعلق آزاد سازم و پیوندم را با حلقه و سرگذشتهای گذشته تجدید کنم.
صفحه 68