کتاب سفر کسرا

 روی جلد کتاب سفر کسرا

کتاب سفر کسرا


ناشر: مرکز
نوع جلد:شمیز،رقعی
دسته بندی: داستان فارسی
مشخصات بیشتر
متاسفانه این کتاب موجود نیست
درباره‌ کتاب

صبح که از خواب بیدار شد، همه خواب بودند و آفتاب کمرنگی لای شاخ و برگ درخت‌های باغ پیدا بود. باور نکرد. آمد بیرون و دید بله، همان بود: آفتاب. افتاده بود روی ایوان و روی حوض و روی شمشادها، اما آن‌قدر کمرنگ بود که پیدا نبود مرز سایه درست از کجا شروع می‌شد. هوا ابری بود و پیدا نبود که این آفتاب از کجای آسمان سر در آورده. لباس‌هاش را از روی بند رخت برداشت و پوشید. نم داشت. شلوارش چروکیده و سرد بود و چسبید به پاهاش. مایوی دیروزی هم روی بند رخت بود. محض احتیاط، آن را هم برداشت. شاید به درد می‌خورد. کمی با دست شلوار و کُتش را صاف کرد و راه افتاد به طرف دریا. توی لباس تر و تمیز و نمناک و با جیبهای خالی، سبکی و راحتیِ غریبی حس کرد. سر حال بود. مایو را چپاند توی جیب کُتش که جیبهاش زیاد هم خالی نباشد. به دو، طول باغ را طی کرد و همین که رسید به ساحل و چشمش به دریا افتاد، قایقی دید که روی آب، خیلی دور از ساحل، روی موج بلندی لنگر خورد و چپه شد. درست بموقع رسیده بود لب دریا تا این منظره را ببیند.

صفحه ۱۰۷

مشخصات کامل کتاب
نام کتاب: سفر کسرا
ناشر: مرکز
نوع جلد:شمیز،رقعی
دسته بندی: داستان فارسی
تعداد صفحات:160
شابک:9789642133673
شماره چاپ:1
سال چاپ:1396
امتیاز و دیدگاه کاربران
امتیاز دهید!
شما هم درباره این کتاب دیدگاهتان را ثبت کنید!

هیـچ دیدگاهی برای این کتاب ثبــت نشـده است! اولین دیدگاهتان را بنویسید
هیـچ دیدگاهی برای این کتاب ثبــت نشـده است! اولین دیدگاهتان را بنویسید