کتاب سرطان جن
کتاب سرطان جن
همان طور که نشسته ام، با قاشق خمیده ای که همان کنار افتاده زمین بازیبازی میکنم. وراجی های راهنما که به انتها میرسد،چهار کاسه دو دست در کنار همدیگر خاک کندهام. توی گودال ریشهای شبیه به هویج است اما چوبی، پر از کرک، شبیه نوزادی است که به پهلو خوابیده باشد. صدایم را میاندازم سرم که:«من گنجو پیدا کردم.»
صفحه55
داستان دوستی سوفی با یک غول برای نجات دنیا
معرفی کتاب کودک غول بزرگ مهربان نوشتهی رولد دال
کوتولهی قلدر تارتوف مزوّر است یا روشنفکر؟
معرفی نمایشنامهی روشناییهای بوهم نوشتهی رامون ماریا دل بایه اینکلان
عموجان رافائله آقای خواستگار را دنبال میکند!
مروری بر کتاب «عروسک فرنگی» نوشتهی آلبا دسس پدس