کتاب سابرینا و کورینا
کتاب سابرینا و کورینا
1 عدد
به همه زنهایی فکر کردم که خانوادهام از دست داده بود به چیزهای وحشتناکی که شاهدشان بودهاند به رفتارهایی که صرفاً تحملشان کرده بودند. سابرینا حالا تبدیل شده بود به چهرهای دیگر در میان صف بلند مصیبتهایی که نسلها ادامه داشتهاند. و خیلی زود وقتی مادر بزرگم دوباره دل و دماغ داشته باشد، مینشیند پشت میز آشپزخانهاش لیوانی پلاستیکی پر از لیموناد توی دستهای کج و کولهاش میگیرد و قصه سابرینا کوردووا را تعریف میکند. اینکه چقدر مردها او را دوست داشتند چقدر کم خودش را دوست داشت و این چطور بالاخره او را به کشتن داد. قصهها همیشه پایان یکسانی داشتند فقط هر بار دختر متفاوتی میمرد و من دیگر دلم نمیخواست این قصهها را بشنوم.
پشت جلد